سیمای خوی (بخش ششم:آثار باستانى خوى)

خوى با آن سابقه طولانى که ذکر شد، قهراً باید آثار و ابنیه تاریخى فراوانى از قرون سابقه داشته باشد، لکن به جهت موقعیت جغرافیایى خاص و آشوب ها و جنگهاى پى در پى و زلزله ‏هاى سهمگین، بسیارى از این آثار از بین رفته و هم اکنون اثرى از آن وجود ندارد.

لذا ما این بخش را در دو قسمت بیان می کنیم:

 قسمت اول: آثار از بین رفته

علل از بین رفتن اکثر آثار و ابنیه تاریخى در این شهر، را در جنگ، زلزله، فرسودگى، بى ‏توجهى رژیم گذشته باید جستجو کرد. در رژیم سابق تعداد قابل توجهى از آثار باستانى خوى مانند قلعه خوى، باغ دلگشا، قبرستان آقا ابراهیم، مزار شهداى مسلمان در جنگ ارامنه و… از بین رفت. آنها حتى بنا داشتند مقبره آخوند ملازین العابدین نوائى را که در اطراف آن علماى زیادى مدفونند، از بین ببرند. لکن بنا به نقل شهردار وقت چند بار بولدیزر از کار افتاد، تا در آخر از هدم آن منصرف شدند. ازهمین مسأله و میزان خسارات وارده بر ابنیه تاریخى خوى، مى ‏توان میزان خسارات وارده در سایر موارد و دیگر شهرها را تخمین زد و به جنایات رژیم گذشته پى برد.

 

    ۱-۱. قلعه خوى

خوى مانند اکثر شهرها از قدیم الایام داراى قلعه بوده و قدیمى‏ترین اثر از قلعه خوى دروازه سنگى خوى مى ‏باشد که تخمیناً متعلق به دوره ایلخانان مى ‏باشد، بعد از آن در اثر حوادث گوناگون این قلعه تخریب و به دفعات متعدد تعمیر و بازسازى شده است. آخرین ساختمان بنا با برج باروئى محکم و به سبک مهندسى مدرن در سال ۱۲۲۷ ه.ق به دستور عباس میرزا ساخته شد. این قلعه که در برابر روسها بوسیله ژنرال گاردان فرانسوى طرح ریزى شده بود، در بیرون قلعه قبلى خوى ساخته شده بود و پنج دروازه داشت، دروازه چورس (رو به شمال)، دروازه شوراب (رو به شرق) دروازه خیابان (رو به جنوب)، دروازه استانبول ( رو به غرب) که بعدها دروازه محله نامیده شد و دروازه شهانق، بین دروازها دیوار به دور تا دور شهر کشیده شده بود و عرض آن تا اندازه ‏اى بود که دو توپ قدرت مانور در روى آن را داشتند و طرف بیرون دیوار خندق بود که در موقع هجوم دشمن پر از آب مى‏ کردند این دیوار را در اصطلاح محلى «بدن» مى‏ گفتند.

این قلعه در آن دوران تنها استحکامات به سبک اروپایى در ایران بود و در مواقع ضرورى، مردم خوى را از خطر حفظ مى‏ کرد که مهمترین آن هجوم ارامنه بود که ذکرش گذشت. این قلعه تا سالهاى بعد از ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ ه.ش باقى بود. بعد از آن سالها شهردارى به قصد توسعه شهر به تدریج آن را به تیشه نادانى خراب کرد و اثرى  از آن بر جاى نگذاشت.

 

    ۱-۲. مسجد و مدرسه خان

در سال ۱۲۰۷ ه.ق به دستور حسینقلى خان دنبلى حاکم خوى براى محل تدریس علامه سید محمدحسن زنوزى فانى ساخته شد. در سال ۱۳۵۷ ه.ق مدرسه آن را خراب و به جاى آن اداره نظمیه بنا کردند و مسجد آن تا سال قبل بصورت مخروبه باقى بود که جهت ایجاد موسسه فرهنگى آن را هم تخریب کردند. اعتماد السلطنه در مرآت  در تاریخ بناى این مسجد حریف خویى چنین گفته:

امیر مظفر حسین خان که شد

موفق به توفیق ربّ جهان

یکى مسجد ساخت در شهر خوى

چه مشهد یکى دلگشا بوستان

حریف از پس سال تاریخ گفت

(شد این مسجد آباد از حکم خان)

و از اینجا بطلان تصور کسانى که این مسجد را به احمدخان دنبلى نسبت مى‏ دهند آشکار مى‏ گردد.

البلدان این مسجد را چنین توصیف کرده: «بانى اول آن مرحوم حسین خان دنبلى بوده و مسجد را چوب‏پوش به طرز خوشى ساخته. تاریخ بنا آن یک هزار و دویست و دوازده هجرى بوده است. در ۱۲۸۷ در زمان حکومت خود مرحوم شجاع الدوله آن را از بنیاد کنده مجدداً از گچ و آجر و ستون هاى سنگى بنا نموده. گویند مسجدى از این قدیمى ‏تر در خوى نیست و موسوم به مسجد خان است و مشتمل به مدرسه کوچک بسیار خوب و قشنگى است».

 

    ۱-۳. مسجد چورس

این مسجد را مرتضى قلى خان دنبلى در قرن یازدهم هجرى، ایامى که خوى توسط عثمانى‏ ها ویران شده بود و حکومت و اهالى آن به چورس منتقل شده بودند بنا نهاد. اشتهاردى در مورد این مسجد چنین مى ‏نگارد:

«… مسجدى عالى بنا، غیرت مسجد اقصى در قصبه چورس بنیاد نهاد و موقوفات چند به جهت آن قرار داد و اکنون چون بیت معمور، آباد و معمور است».

دکتر ریاحى در پیرامون آن چنین مى ‏گوید:

«در شهریور ماه ۱۳۵۳ ه.ش مسجد مرتضى قلى‏خان را در چورس تماشا کردم، و از وجود چنان بنایى با آن عظمت و استحکام با چهار ستون عظیم مرمرین در روستایى با دو هزار جمعیت حیرت کردم و از زیبایى منظره محوطه مقابل آن، که حوضى سنگى در زیر درختان سایه گستر داشت لذت بردم … بعدها اطلاع یافتم که سال ها پیش از آن یکى ایران شناس آلمانى درباره آن تحقیق نموده و کتابى هم چاپ کرده است».

متاسفانه هم اکنون این اثر عظیم از بین رفته و فقط زمین آن موجود است، که اهالى محل جهت مصارف دامى از آن استفاده مى‏ کنند.

 

    ۱-۴. باغ دلگشا

احمدخان دنبلى حاکم خوى به سال ۱۱۹۱ ه .ق این باغ را که در عرف محلى به آن «داغ باغى» مى ‏گویند، احداث کرد. آذر بیگدلى شاعر معروف یک قصیده مفصل در ۱۲۳ بیت در وصف خوى و باغ دلگشا و بانى آن دارد.

این باغ در خارج شهر به طرف جنوب در دامنه کوه قلابى در چهار طبقه تراشیده شده بود و در انتهاى هر طبقه دیوارى به ارتفاع دو تا سه متر از پایین تا بالا با سنگ هاى تراشیده، بر آورده بودند و ازهر طبقه با دو پلکان سنگى ۹ پله‏اى در چپ و راست خیابان رفت و آمد مى ‏شد. در بلندترین قسمت باغ، عمارت مجلل دو طبقه ‏اى بود که زیر آن حمام وسیعى با سنگهاى مرمر، و جلو عمارت استخر بزرگى ساخته شده بود. دو ردیف چنارهایى ستبر کهن سال در دو سوى خیابان و گل سرخهایى که در اطراف آن کاشته بودند، فضایى بهشتى به آن باغ داده بود مساحت آن نزدیک به ۱۸ هکتار مى‏رسید. این باغ در ردیف باغ شاهزاده در ماهان وصفى آباد در بهشهر و باغ فین کاشان از باغهاى تاریخى ایران بود. در ۱۷ محرم ۱۲۱۳ ه.ق حسینقلى خان دنبلى حاکم خوى، در این باغ از فتحعلى شاه قاجار پذیرایى کرد. این باغ نیز در گذشته توسط شهرداران ناآگاه از بین رفت و به جاى آن پادگان نظامى خوى ایجاد گردید.

 

۱-۵. باغ هفت طبقه فیرورق (پِرَه)

این باغ را محمد بیگ پسر شهباز خان در قرن دوازدهم در فیرورق در هفت طبقه ایجاد کرد، ولى فرصت اتمام آن را نیافت. این باغ تا پانزده، بیست سال پیش از گردشگاه هاى خوى بود.

قسمت دوم آثار باستانى موجود

    ۲-۱. مسجد مطلب خان

این مسجد در مرکز شهر خوى و به فاصله حدود ۳۰ مترى بازار قدیمى و در کنار خیابان طالقانى واقع شده و واحدهاى قدیمى اطراف آن اکثراً تبدیل به اماکن نوساز شده است.

ساختمان اولیه مسجد در زمان ایلخانان بنا نهاده شده و در قرن سیزدهم توسط مرحوم مطلب خان تجدید بنا گردیده است او این مسجد را در سال ۱۲۵۵ ه .ق با حجره ‏هاى دو طبقه بنا کرد که اینک به نام اوست. این بنا گنبد ندارد و در خوى معروف است که به علت وسعت، معماران نتوانسته‏ اند گنبدى بر روى آن بسازند. اعتماد السلطنه در مورد آن چنین گفته:

«دو مسجد نیز در خوى است که خرابه است… دیگرى مسجدى است که مرحوم حاجى مطلب خان ساخته بنائى مرتفع با مخارجى زیاد کرده آن هم چون ناقص مانده خراب گردیده است».

تمام مسجد فاقد هر نوع تزئینات مى ‏باشد. قسمت فوقانى شاه نشین بالاى محراب و ورودى شبستان با مقرنس هاى درشت گچبرى شده است.

قاآنى در ضمن قصیده‏اى در ستایش بانى و مسجد، تاریخ بناى آن را «شد از نو کعبه دیگر بنادر مکه دیگر» برابر ۱۲۵۵ یافته است. در سمت راست شبستان ورودى آن نیز تابلوى شامل چند بیت در بناى مسد وجود دارد، لکن به علت فرسودگى قابل قرائت نیست، اما غیر از قصیده قاآنى مى ‏باشد.

 

   ۲-۲. مسجد ملاحسن

این مسجد را امام جمعه خویى ملاحسن بین عبدالنبى طسوجى در حدود سالهاى ۱۲۳۰ ه.ق بنا نهاده و چون به علت زلزله ویران شده بود، در حدود سال ۱۲۹۶ ه.ق حاجى ابراهیم تاجر آن را تجدید بنا نمود.

این مسجد در ضلع جنوبى خیابان انقلاب قرار گرفته است. ورودى اصلى مسجد با یک هشتى به سالن شبستان با سه فرش انداز و دو ردیف ستون سنگى تراش به فرم ۸ ضلعى ختم مى‏شود. در ضلع شرقى ورودى مسجد، مناره آجرى نسبتاً مرتفعى قرار گرفته است. تزئینات و آرایش هاى چشمگیر این بنا در نوع آجر چینى گنبدهاى سقف پوشى سالن شبستان مسجد خلاصه مى‏ شود.

 

   ۲-۳. مسجد سیدالشهداء

این مسجد در بخش مرکزى خوى و در ضلع شمالى خیابان انقلاب قرار گرفته است. بناى آن را احمد خان دنبلى پى ریزى کرد و حسین قلى خان نیت تکمیل آن را داشت و دو مدرسه در شرق و غرب آن پیش بینى شده و طبقه اول یکى از آنها ساخته شده بود. اما با اینکه مصالح لازم از سنگ و آجر در محل کار آماده شده بود، به علت انقراض دنبلی ها ساختمان آن انجام نگرفت. و خرابه‏ هاى آن محل خاکروبه و زباله گردید، تا اینکه در سال ۱۳۱۷ ه.ق به کوشش حاجى میرزا یحیى امام جمعه خویى و آقا شیخ على محله‏ اى با وجوهى که از مردم جمع آورى شد، ساختمان آن انجام و مسجد جمعه نامیده شد.

ساختمان مسجد شامل شبستانى یک طبقه با سه فرش انداز و یک راهرو ورودى مى ‏باشد. ترکیب و تناسب سالن و دالان ورودى بسیار هماهنگ و تزئینات آجرى داخلى در گنبدهاى سقف پوشش و گوشواره‏ هاى مربوطه بسیار جالب توجه مى ‏باشد. این مسجد داراى  ستون تراشیده سنگى و ۱۵ طاق گنبدى شکل مى‏ باشد.

در سنگ نوشته‏ اى که در انتهاى دالان ورودى مسجد نصب شده تاریخ بناى آن را«یا غفور و ودود» بیان کرده که برابر ۱۳۲۳ ه.ق می ‏باشد و تاریخ خود سنگ نوشته اول رمضان ۱۳۲۷ ه.ق مى‏ باشد.

 

    ۲-۴. مناره شمس تبریز

این مناره در محله قدیمى امامزاده واقع شده است. مناره برج استوانه‏اى شکل مى‏ باشد که حدود ۱۲ متر ارتفاع دارد و به صورت مجوف بوده و پلکان مارپیچى از ورودى مناره که در قسمت پائین آن قرار دارد به انتهاى آن منتهى مى ‏شود.

در مجمل فصیحى در دو جا تصریح مى‏ کند که شمس تبریزى در خوى مدفون است، یکى در (ج ۲ ص ۳۴۲) ضمن حوادث سال ۶۷۲ ه.ق آمده »وفات شیخ شمس الدین تبریزى مدفوناً به خوى« و دیگرى در (ج ۲ ص ۳۸۰) گوید «شیخ شمس الدین تبریزى که به خوى مدفون است». به احتمال بسیار قوى محل این مناره یا کنار آن باید مدفن شمس  تبریزى باشد، اگر چه محققین امروزه این موضوع را نفى مى‏کنند، ولى دو مطلب صحت آن را ثابت مى‏کند، یکى اینکه خوى شهرى است بین تبریز و ترکیه که محل تردد شمس بوده دیگر نام این محل است که از قدیم الایام این برج را برج شمس تبریز و این محل را محله شمس تبریز مى‏ نامند، واضع است اگر قبر یا برجها مربوط به شمس خویى یا شمس دیگرى باشد، حداقل باید به محله شمس خوانده شود، اما پسوند تبریزى جز با شمس تبریزى درست نمى‏ آید.

یک بازرگان ونیزى که پیش از سال ۹۱۳ ه.ق از خوى گذشته، پیرامون این بنا چنین مى‏ گوید:

«… این شهر تا چندى پیش ویران بوده اما چون شاه اسماعیل به تخت سلطنت نشست، به تجدید بناى آن کوشید و اکنون قسمت اعظم آن را آباد کرده است. و از جمله بناهایى که ساخته، کاخى است بزرگ که به زبان فارسى «دولتخانه» خوانده مى‏ شود… بر گرد این کاخ دیوارهایى از آجر کشیده ‏اند و قصر و حرم بر روى هم تشکیل محلى وسیع داده است. در داخل کاخ، تالارها و اطاق هاى فراوانى ساخته ‏اند همه در زیر یک سقف و قصر داراى باغى بزرگ و باشکوه است. کاخ دو در و دو حیاط عالى دارد که آنها را بسیار خوب تزیین کرده ‏اند. و این مدخل ها شبیه دو راهرو پوشیده دیر راهبان است.

در جلو دروازه‏اى که رو به مغرب است، سه برج کوچک دیده مى‏ شود که محیط هر کدام هشت یارد، و بلندى هر یک شانزده یارد است. این برج ها را از شاخ گوزن هاى نمفزونى ساخته‏ اند و همه برآنند که آنها را در جهان همانند نیست. شاه اسماعیل که این همه جانوران را او و امرایش کشته ‏اند، به راستى سخت شیفته شکار است. و براى اینکه نشان دهد که صیادى ماهر است، فرمان داده است که این سه برج را از شاخ بسازند و از زیستن در این کاخ بیشتر از زندگى کردن در تبریز لذت مى ‏برد، زیرا این سرزمین براى شکار مناسب است».

از این برجها یکى تا بحال باقى مانده و یکى دیگر در حدود سى سال قبل فرو ریخته، و با وضع موجود مناره، امیدى به بقاى آن نیست.

پیرامون این برج ها به مقاله دکتر محمدامین ریاحى خویى که در مجله یغما سال ۱۳۳۷ ه.ش ، شماره اول ص ۵ – ۱۱ به طبع رسیده و به ضمیمه کتابش تاریخ خوى نیز منتشر شده مراجعه گردد. ایشان در روشن نمودن تاریخ این مناره ‏ها سهمى درخور ارج دارند.

به هر حال بناى این برجها در دوره شاه اسماعیل صفوى (۹۰۷ – ۹۳۰) صورت گفته و ارتباطى با واقع بودن مدفن شمس تبریزى در خوى یا نبودنش ندارد، ولى آنچه که هست بنابر روایات قدیمى قبر وى در خوى بوده، لکن فعلاً از آن خبرى نیست. تنها محله‏اى به نام شمس تبریز جنب محله امامزاده خوى موجود است و در همین محله شمس تبریز برج مورد بحث واقع شده است.

 

  ۲-۵. کول تپه ‏ها «تپه‏ هاى خاکستر»

شاید کهن‏ ترین آثار باز مانده از ساکنان قدیم دشت خوى «کول تپه‏ ها» باشد. تا پنجاه سال پیش، دو تپه در خوى در کنار روستاهاى گوهران و تازه کند در شمال شرق شهر دیده شده که کشاورزان خاک آنها را به تدریج براى بارورتر کردن کشت زارهاى خود مى‏ بردند. و شاید اکنون دیگر نشانى از آنها برجاى نمانده باشد. جاکسون امریکایى که در حدود سال ۱۳۲۱ ه.ق نواحى پیرامون دریاچه ارومیه را بررسى کرده، در سفرنامه خود ۶۴ کول تپه را شمرده است.

بعضى از محققان حدس زده‏اند که این تپه‏ ها بازمانده از خاکستر هیزم هایى است که در آتشکده مى‏ سوخت. آخرین حدس دانشمندان این است که این تپه ‏ها، باز مانده از دوره ماد پیش از رواج دین زردشت است که هنوز کیش کهن هند در این منطقه حاکم بوده و مردگان را در جایگاه مخصوص مى‏ سوزانیدند واین توده ‏هاى خاک و خاکستر باز مانده چوب و هیزمى است که جسدها را در میان آنها به آتش مى‏ کشیدند و بعد روى توده خاکستر لایه نازکى خاک نرم مى ‏ریختند.

 

۲-۶. دروازه سنگى خوى

دروازه‏اى که از حصار قدیمى شهر باقیمانده و در غرب خیابان امام واقع شده، بناى زیبائى است که از قطعات سنگ و آجر ساخته شده است. این دروازه به وسیله تخته پلى که بر روى خندق شهر کشیده شده بود، به جاده سلماس وصل مى‏ شده است. در طرفین هلال سر در، نقش دو شیر حجارى شده است. این بنا متعلق به اواخر دوره مغول و بانى آن زوجه آباقا خان ایلخان مغول است.

۲-۷. بازار خوى

بازار قدیمى خوى که بازمانده بازار گسترده مى‏ باشد، در ضلع شرقى شهر و به موازات خیابان هاى طالقانى و انقلاب قرار گرفته است. این بازار به دستور احمدخان دنبلى (متوفاى ۱۲۰۰ ه.ق) حاکم خوى، به طرح بازار وکیل شیراز ساخته شده است.

این مجموعه در حال حاضر از چند راسته بازار سرپوشیده و سراها و میدان -+هاى قدیمى که بقایاى بافت بزرگترى مى ‏باشد، تشکیل شده است. این بازار مانند بازارهاى اصفهان و کرمان به تزئینات خاص گچبرى و تزئینات خاص آجرى، کتیبه و … مى‏ باشد.

این بازار بواسطه مجزا بودن کلیه صنف‏ها که هر صنفى براى خود بازار خاصى دارد، آن را دیدنى ‏تر کرده است. بازار اصلى این مجموعه اقتصادى، بازار امیر و بازار جوادیه است و بازارهاى فرعى عبارتند از فرش فروشان، رنگرزها (بویاقچى بازار)، خرازى (خرزى بازار)، قصابان، کفاشان (باشماخچى بازار)، حراجان، لباسفروشان، سبزى فروشان (پنجرچى بازار)، دوشابچى بازار، صندوق سازان، نجارها، چاقو سازان (پچاخچى بازار)، حلبى سازان، مسگرها (مسگربازار)، کلاهدوزان، قپان (قپان دیبى).

 

۲-۸. پل خاتون

این پل در کنار دامنه تپه غضنفر بر روى رودخانه قُطُور بسته شده، سابقه قدمت این پل به قرن هاى هفتم و هشتم مى‏ رسد، در سالهاى اخیر این پل توسط احمد خان دنبلى تعمیر شده است.

این پل در ۳ کیلومترى جنوب خوى واقع و داراى شش دهنه مى‏ باشد. اخیراً پل جدیدى به موازات آن ساخته شده است.

 

۲-۹. موزه خوى

این موزه در سال ۱۳۴۸ ه.ش تاسیس و داراى یک سالن مخصوص نمایش اشیاء مى‏ باشد که در آن اشیایى مربوط به دوره‏ هاى ماقبل تاریخ و تاریخ اسلامى و نیز اشیایى مربوط به هنرهاى ملى و تزئینى و مردم شناسى به نمایش گذاشته شده، علاوه بر ۲۷۵ قلم اشیاء موزه‏اى، جهت غنى ‏ترکردن اموال فرهنگى آن ۲۷۷ قلم اشیاء تاریخى و هنرهاى نفیس توقیفى از گمرگ مرز بازرگان به مجموعه این موزه اضافه گردیده است.

 

۲-۱۰. پل قُطُور

این پل بر روى دره عمیقى که رود خانه قطور از میان آن مى‏ گذرد و در فاصله ۲۰ کیلومترى از خوى بنا شده است. طول آن ۴۵۰ متر و ارتفاع آن ۱۲۰ متر است. راه آهن ترانزیتى ایران – ترکیه از روى آن مى‏ گذرد و به ایستگاه مرزى رازى مى ‏پیوندد.

۲-۱۱. کلیساهاى خوى

دو کلیساى قدیمى در خوى وجود دارد، کلیساى سوپ سرکیس، کلیساى مهله زان، کلیساى سوپ سرکیس را ارامنه در ایام تسلط مغول بر خوى در سال ۵۷۶ ه.ق برابر با ۱۱۸۰ میلادى ساخته‏ اند. در سر در ورودى آن، همین تاریخ به چشم مى‏ خورد. این بنا ۳۲ متر طول و ۱۸ متر عرض دارد و طول دیوارهاى سنگى آن ۱/۲۵ متر است.

کلیساى مهله زان واقع در روستاى مهله زان (در ۱۷ کیلومترى شمال شرقى خوى) نیز ظاهراً از قرن هفتم و یادگار عصر ایلخانان است.

 

۲-۱۲. مزار شهداى مسلمانان در جنگ چالدران

مزار سربازان قزلباش شهید شده در جنگ هم اکنون در چالدران موجود است، البته این آثار در حال از بین رفتن هستند، اما نشانه ‏هایى از آنها هنوز پا برجا مانده است. از جمله سنگ قبرها و پایه ‏هاى یک گنبد که بر روى مزار شهیدى ساخته شده است.

 

۲-۱۳. آثار باستانى قره ضیاءالدین

در قریه بسطام (۲۰ کیلومترى قره ضیاءالدین) دو منطقه قابل توجه وجود دارد که یکى مربوط به دوره پیش از اسلام است و دیگرى به دوره آسوریان مربوط مى ‏شود. در این محل دیوارى پیدا شده که از قرن هشتم پیش از میلاد باقى مانده است. این دیوار قسمتى از ساختمان بزرگى است که داراى دروازه شمالى و جنوبى و سه دَر فرعى است. در منطقه بسطام آثارى مربوط به چهار هزار سال قبل بدست آمده است. در حفاری ها، اسکلت انسان مربوط به دوره قبل ازاسلام و تعدادى ظروف سفالین نیز کشف شده است.

از سوى دیگر در یک منطقه وسیع، سکوهاى مختلف و چند دروازه ورود و خروج، یک میدان اسب دوانى از دل خاک سر برآورده و در این میدان یک قبر بزرگ نیز بدست آمده که پنج جسد یکجا در آن مدفون شده ‏اند.

از آثار تاریخى دیگر قره ضیاءالدین، کلیساى سنگى یا پناهگاه مسیحیان در دهستان چُورس مى ‏توان نام برد. این کلیسا در انتهاى تونلى زیر زمینى و به صورت مربع شکل به ابعاد پنج متر مى‏ باشد که سنگهاى بزرگى به قطر ۱/۵ متر و ارتفاع ۲ متر بصورت ستون در ساختمان آن بکار رفته است. سراسر تونل نیز از سنگ ساخته شده و در ساختمان آن جز سنگ چیزى بکار نرفته است. تونلى که کلیسا در انتهاى آن واقع شده، ده متر عرض و هفت متر ارتفاع دارد. در خود کلیسا قطعه سنگى بزرگ به صورت قوچ وجود دارد که نقش شمشیر بزرگى روى آن حکاکى شده است.

اثر دیگر تاریخى قره ضیاءالدین، ساختمانى در قله کوه مارکان است که قدمت آن را به دوره ماد نسبت مى ‏دهند.

 

۲-۱۴. کتیبه فرمان شاه طهماسب صفوى

شاه طهماسب صفوى (جلوس ۹۳۰ ه.ق مرگ ۹۸۴ ه.ق) فرمانى در سال ۹۱۸ ه.ق به اهالى خوى پیرامون پرداخت مالیات صادر کرده، این فرمان بر روى قطعه سنگى مرمرى سفید رنگ حک شده که قسمتى از آن از بین رفته و فقط چهار سطر اوّل فرمان باقى مانده است. این سنگ در موزه خوى نگهدارى مى‏ شود.

 

۲-۱۵. بُقعه ذهبیه خوى

طریقه ذهبیه که در نیمه اوّل قرن چهاردهم با ظهور عبدالکریم اعجوبه زنجانى و شاگردش صفیر العارفین پرویز خان سلماسى در خوى داراى مریدان زیادى گردیده بود. در خوى مراسم ذکر و ورد آنها در دروازه محله، در بقعه یکى از اولیاء الله که مجهول الحال بود، برگزار مى ‏شد و آنجا را خانقاه خود قرار داده بودند. زنجانى وصیت کرد که بعد از فوتش او را در آنجا دفن کنند. بعد از وى پرویز خان و پسرش و نوه‏اش شمس الدین پرویزى و چند تن از شاگردان پرویز خان مانند ملاحسین ربطى و پسیان در آن مدفون شدند.

پیروان ذهبیه اقدام به تجدید بناى آن نموده و در آن ضریحى قرار دادند. امروزه که دراویش ذهبیه از خوى رخت بربسته ‏اند، این مرکز از طرف سازمان میراث فرهنگى نگهدارى و یکى از محلهاى دیدنى خوى مى ‏باشد. در این مرکز عکس هاى نفیس از اقطاب ذهبیه و تعدادى نسخه خطى از آثار دراویش ذهبیه نیز در آن نگهدارى مى‏ شود. این بنا در یکى از خیابان هاى فرعى چهار راه محله امامزاده به طرف کامران واقع شده است.

 

منابع:

  • اعتماد السلطنه. محمد حسن خان، مرآت البلدان، ج ۴، ص ۲۰۰۷.
  • ریاحى. محمدامین تاریخ خوى، ص ۳۰۹ – ۳۱۵ .
  • ریاحى، محمدامین تاریخ خوى، ص ۱۳۳ .
  • ریاحى، محمدامین تاریخ خوى، ص ۱۸۳ و ۲۰۸.
  • اعتماد السلطنه، محمد حسن خان، مرآت البلدان، ج ۴، ص ۲۰۰۸
  • ریاحى، محمدامین، تاریخ خوى، ص ۳۱۳.
  • ریاحى، محمدامین، تاریخ خوى، ص ۲۰۷ .
  • ریاحى، محمدامین تاریخ خوى، ص ۷۰.
  • ریاحى، محمد امین تاریخ خوى، ص ۸۹ – ۹۰ به نقل از سفرنامه‏هاى وینزیان ، ص ۳۷۹
  • ریاحى. محمدامین، تاریخ خوى ، ص ۳۰ – ۳۱.
  • کریملو، وجیه، جغرافیاى عمومى خوى، ص ۱۲۷ – ۱۲۶ .
  • ریاحى. محمدامین تاریخ خوى ، ص ۷۰.
  • ریاحى. محمدامین تاریخ خوى، ص ۷۰.
  • کریملو، وجیه، جغرافیاى عمومى شهرستان خوى، ص ۱۴۶.
  • ریاحى، محمدامین تاریخ خوى ، ص ۲۱۰.

[/vc_column_text][/vc_column][/vc_row]

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دیدگاه شما