چگونگی استفاده از ضمیر خودآگاه و ناخودآگاه در مسیر موفقیت

ذهن انسان شامل دو بخش خودآگاه و ناخودآگاه است که هرکدام به ترتیب، دربرگیرنده اعمال ارادی و غیرارادی انسان می­ باشند. نکته بسیار مهم در خصوص کارکرد این دو بخش، این است که می­ توان از طریق تکنیک­ های مرتبط با ذهن از قبیل مراقبه و مدیتیشن، بخش ناخودآگاه ذهن را به گونه­ ای تربیت کرد که بتوان از طریق تلقینات مثبت در آن، موجب ایجاد عادات نیک رفتاری و کرداری در انسان گردید.

مقدمه

مطالعه در مورد بخش ­های سازنده ذهن انسان و کارکرد هر کدام از آنها، یکی از دانش ­های اساسی و مورد نیاز همه انسان ها می ­باشد. هر انسانی نیاز دارد بداند که کدام قسمت از مغز و ذهن مسئول عادات و احساسات روزمره او می ­باشند و آیا می ­تواند موجب تغییر در رفتارهای روزمره و سوق دادن آنها  در جهت موفقیت باشد یا نه؟

در این مقاله سعی شده است تا از طریق پرداختن به ویژگی­ های هر دو ضمیر و روش ­های استفاده صحیح از آنها، درجهت ارتقای عملکرد ذهن و رفتار وعادات انسان بکوشیم.

ابتدا باید این موضوع را در نظر گرفت که ساختار مغز متشکل از دو قسمت خودآگاه و ناخودآگاه می ­باشد که در ادامه به توضیحات مفصل­تر در رابطه با هرکدام خواهیم پرداخت.

منظور از بخش خودآگاه، آن بخشی از ذهن است که رفتارهای خودآگاه انسان را شامل می­شود. یعنی آن دسته از رفتارهایی که به صورت کاملا آگاهانه انجام می­ گیرند.

به عنوان مثال حرکات دست و پا و انجام محاسبات ریاضی و مواردی این چنینی که کاملا به صورت هوشیارانه از سوی انسان سر می­ گیرد، جزو بخش خودآگاه ذهن می­ باشند.

ضمیر خودآگاه بخشی از ذهن است که اجازه نمی­ دهد انسان باور جدیدی را به سادگی بپذیرد و دقیقا همین بخش از ذهن است که زمانی که می ­خواهیم شخصی را مورد انتقاد قرار دهیم، به مخالفت و جبهه­ گیری می­ پردازد.

حال می­ خواهیم بدانیم که منظور از ضمیر ناخودآگاه چیست؟ و کدام دسته از اعمال ما را در برمی­ گیرد؟ در رابطه با ضمیر ناخودآگاه می ­توان گفت که این بخش، مسئولیت تمام اعمالی را بر عهده دارد که بدون فکر و آگاهی صورت می­ گیرند.

به عنوان مثال ضربان قلب، تنفس و مواردی مانند اینها که کاملا از عهده تفکر و اراده انسان خارج هستند، توسط ضمیر ناخود­آگاه صورت می­ گیرند. در واقع ضمیر ناخودآگاه برخلاف ضمیر خودآگاه ازهیچ منطقی پیروی نمی­ کند و روی تمام قسمت­ های بدن تاثیر دارد!

نکته جالب توجه این است که فرد می ­تواند تنفس را از حالت ناخودآگاه به حالت خودآگاه آورده و به صورت آگاهانه به نفس کشیدن بپردازد.

 

ضمیر ناخودآگاه تمام خاطرات خوب و بد را در خود ذخیره می­ کند و به خاطرهمین است که گاهی انسان بدون اینکه دلیل ه­اش را بداند، احساس بدی دارد! زیرا این کار یعنی حس بدی داشتن توسط ضمیرناخودآگاه انجام گرفته است.

حال چگونه می­توان از این دو بخش ذهن برای داشتن عادات مفید استفاده کرد؟ روش کار به این صورت است که ازطریق تکنیک­ هایی مانند خودهیپنوتیزم و مدیتیشن، ضمیر خودآگاه را وادار کنیم تا باورهای جدیدی را بپذیرد؛ با این کار این باور جدید به مرور در ضمیر ناخودآگاه ثبت گردیده و کم کم به صورت یک رفتار و عادت مفید در خواهد آمد.

هر چقدر با عملکرد هر دو بخش از ذهن یعنی خودآگاه و ناخودآگاه بیشتر آشنا شویم، می­ توانیم ازهردوی آنها درجهت رسیدن به موفقیت بهره بگیریم. آنچه درمورد ضمیر ناخودآگاه بسیار حائز اهمیت است، این است که انسان می ­تواند با تربیت این بخش از ذهن در تمامی زمینه ­ها بسیار قدرتمند­تر از پیش عمل نماید. به عنوان مثال از طریق فعال کردن و کنترل صحیح بخش ناخودآگاه ذهن، می­ توان عادت ­های ناپسندی مانند تنبلی، عدم داشتن تمرکز درانجام کارها، دیر بیدار شدن از خواب و… را با عادت­ های خوب و مفید جایگزین نمود. همچنین از طریق این بخش می­ توان احساسات منفی مانند کینه و نفرت نسبت به اشخاص یا وابستگی عاطفی به فرد مشخصی را از بین برد و با داشتن احساسات مثبت نسبت به اطرافیان از زندگی لذت بخش ­تری برخوردار گشت.

با در نظرگیری این نکته که ضمیر ناخودآگاه بخش اعظمی از ذهن انسان را در برمی­ گیرد، لذا می­ توان از طریق کنترل و اداره صحیح این بخش موفق به انجام کارهایی شد که شاید تصورش هم ازعهده انسان خارج باشد. در واقع افکار و احساسات و خاطرات بدی که ضمیر خودآگاه تمایلی به یادآوری آنها ندارد، در بخش ناخودآگاه ذهن محبوس هستند و با اینکه بخش خودآگاه سعی می ­نماید که از یادآوری این خاطرات دوری نماید ولی اثری که این خاطرات منفی در زندگی انسان می­ گذارند کاملا مشهود است ولی خبر خوشی که می­ توان برای اشخاصی با خاطرات منفی و ناراحت کننده داشت این است که شخص می­ تواند با کنترل این بخش از ذهنش اثر منفی این خاطرات را از بین ببرد و حتی تبدیل به یک اثر و ذهنیت مثبت نماید طوری که فرد از یادآوری آن اتفاقات تلخ و دردناک درگذشته احساس خوبی داشته باشد.

اطلاعات بسیار زیادی از طریق شنیدن، دیدن، بوییدن، لمس کردن و چشیدن وارد ضمیر ناخودآگاه می­ شوند که در نوع برخورد و واکنش­ ما درموقعیت­ های مختلف تاثیر دارند؛ با اینکه حجم این اطلاعات بسیار زیاد است و بخش خودآگاه و هوشیار ما نمی ­تواند آنها را تحت کنترل درآورد، ولی بخش ناخودآگاه ذهن به طور کامل و صد در صد تمامی این موارد را تحت نظر دارد.

مهم­ترین و بزرگترین ویژگی و مزیتی که ضمیر ناخودآگاه از آن برخوردار است، این است که این بخش از ذهن توانایی تشخیص راست یا دروغ بودن موضوعات را ندارد! لذا می­ توان از این ویژگی به بهترین نحو درتقویت عادات نیک و همچنین دارا بودن از احساسات مثبت بهره برد. به این صورت که می ­توان از طریق تکنیک­ هایی مانند خود هیپنوتیزم و مدیتیشن، ذهن را به حالت آرام درآورد و سپس با انجام تلقین­ های مثبت در ذهن موجب ظهور و تقویت رفتارهای مثبت  و پسندیده در انسان گردید.

 به عنوان مثال: استفاده از عبارت ­های تلقینی مثبت مانند ” من قوی هستم”، ” من سالم هستم”، ” من اعتماد به نفسم زیاد است” به مرور و در طول زمان باعث خواهند شد که فرد واقعا این ویژگی­ ها را در وجودش حس نماید؛ حتی اگر تاکنون از چنین ویژگی­هایی برخوردار نباشد هم ازاین به بعد وجود این ویژگی­ ها را در خود حس خواهد نمود؛ زیرا ضمیر ناخودآگاه توانایی تشخیص راست را از دروغ ندارد و زمانی که فردی که بیمار و ضعیف است مدام در ذهنش به خود می­ گوید که ” من قوی و سالم هستم”، ضمیر ناخودآگاه واقعا این گفته را باور خواهد نمود درنتیجه این شخص واقعا قوی و سالم بودن را درتمام وجودش حس خواهد کرد.  نکته دیگر درخصوص این بخش این است که به هیچ وجه در زمان تلقین نمودن به خود نباید از کلمات و عبارت­ های منفی استفاده نمود به عنوان مثال تاثیری که بیان جمله ” من بیمار و ضعیف نیستم” در ذهن فرد می­ گذارد، همانند اثری است که جمله ” من بیمار و ضعیف هستم” در آن می گذارد! زیرا این بخش از ذهن توانایی تشخیص جمله راست را از دروغ ندارد.  لذا به جای این دو جمله باید همان جمله مثبت ” من قوی و سالم هستم” را به کار برد.

حال می ­خواهیم بدانیم که چه زمانی می­ توان این تلقینات را انجام داد؟ و آیا همیشه و درهر شرایط جسمی و روحی می­ توان انجام داد یا نه؟ اجازه بدهید به این سوال به این صورت پاسخ دهیم که با اینکه همیشه و در هر زمان و مکانی می­ توان با استفاده از این نوع تلقینات موجب رشد عملکرد ذهنی و جسمی شد، ولی درصورتی که بتوان ذهن را به حالت آرامش و ریلکسیشن کامل در آورد، سپس اقدام به تلقین نمودن به خود کرد، تاثیر این قبیل تلقینات به مراتب بیشترخواهد گردید.

برای آرام­سازی ذهن روش­ های مختلفی توصیه می­ شود که در واقع هدف همه آنها یکی است و هر شخصی می­ تواند بنا به علاقه خود، از هر روشی که می­خواهد استفاده نموده و به بی ذهنی کامل دست یابد. در صورت رسیدن به حالت بی­ ذهنی می ­توان تلقینات مثبت و موثری را انجام داده و نتیجه آن را مشاهده نمود.

برای رسیدن به این حالت، باید مکان آرام و بدون سر و صدایی را انتخاب کنید. انجام مدیتیشن را می ­توانید هم در حالتی که دراز کشیده ­اید و هم درحالت نشسته انجام دهید. آنچه دراین میان اهمیت دارد، این است که در هنگام انجام مدیتیشن، بدن انسان نباید هیچ گونه فشار و انقباضی را درخود احساس نماید، بلکه باید در حالت شل و وانهاده بودن قرار داشته باشد.

به عنوان مثال می­ توانید طوری دراز بکشید که کف دست­ ها رو به بالا باشد. چشمانتان را ببندید و بعد از چند دقیقه غرق شدن در افکار مختلف شروع به تنفس به صورت خودآگاه نمایید.

چندین نفس عمیق بکشید؛ توجه داشته باشید که هرچقدر زمان دم و بازدم و همچنین زمان حبس نفس طولانی­ تر باشد، نتیجه کار بهتر خواهد بود. بعد از چندین نفس عمیق درذهن به خود تلقین کنید که اکنون من شروع به شمارش اعداد ازعدد ۱۰۰ تا عدد ۱خواهم کرد و زمانی که این شمارش پایان یابد، در حالت آرامش ذهنی و جسمی قرار خواهم گرفت.

 

سپس شروع به شمارش نمایید. علت این که شمارش اعداد به صورت معکوس صورت می گیرد، این است که زمانی که فرد به عدد یک می­ رسد، دیگر منتظر عدد دیگری نیست و در نتیجه ذهن در حالت آرامش قرارمی­ گیرد.

زمانی که به عدد یک رسیدید به وضوح حالت آرامش را در تمام وجود خود حس خواهید نمود؛ وقتی به این مرحله  رسیدید شروع به گفتن جملات مثبت به خود نمائید. فراموش نکنید که هر جمله باید حدود ۲۰ بار به صورت کاملا مثبت بیان شود تا اثر و ماندگاری­اش در ذهن بیشترباشد. معمولا توصیه می­ شود که این کار را به مدت ۲۱ روز پشت سر هم و روزانه به تعداد ۳ مرتبه انجام دهید؛ در این صورت است که شاهد تغییرات مشهودی در رفتار و احساسات خود خواهید بود.

قدرت این تلقینات تا اندازه­ای است که تمام بخش ­های زندگی را شامل می­ شود مثلا شخصی که بخاطر گذراندن روزهای تلخ همواره از یادآوری آن خاطرات عذاب می­ کشد می ­تواند موقع تلقین به خود ازجملاتی به صورت زیر استفاده نماید:

“من با یادآوری تمام خاطرات مربوط به گذشته ­ام احساس لذت و شادی می ­کنم”

” هرخاطره ­ای که به ذهنم خطور می­ کند، موجب شادی من می­ شود”

و یا جملات مشابه دیگر که هر شخص می­ تواند بسته به موقعیت و شرایط خود از آنها استفاده نموده و نتایج مفید حاصل از آن را مشاهده نماید.

به وضوح شخصی که به طور مکرر و جدی از چنین تلقیناتی استفاده نماید، اثر آن را در بخش خودآگاه ذهن مشاهده خواهد نمود. به گونه ­ای که پس از مدتی، هر چقدرهم خاطرات دردناک گذشته را یادآوری نماید، این خاطرات سبب ناراحتی او نخواهد گردید و یا مثلا شخصی که به خود تلقین می ­کند که قوی و سالم است، هرچقدر هم که از سوی دیگران به او خطاب گردد که وی شخص ضعیف و بیماری است، این سخنان تاثیری دراو نخواهد داشت؛ زیرا وی در ضمیر ناخودآگاهش باور نموده است که واقعا سالم و قوی است.

نتیجه ­گیری:

نتیجه ­ای که از خواندن این متن به دست می ­آید، این است که در صورتی که انسان درشناخت ویژگی­ های جسمی و روحی خود به آگاهی بیشتری دست یابد، می­ تواند کنترل تمامی اعمال خود را بدست گرفته و به چنان قدرتی دست یابد که روزی خود نیز قادر به تصور آن نبوده است. بدین ترتیب خواهد توانست به رسالت خود به عنوان اشرف مخلوقات در جهان معنا بخشد.

 

نوشته: سمیه سیدی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دیدگاه شما