دل نوشته ای برای مریم…

« هرچه قدر بیشتر در ریاضیات غرق شدم، بیشتر هیجان زده شدم!»

این آخرین پست مریم میرزاخانی در صفحه فیس بوک ­اش بود. ادای همین یک جمله از سوی عزیزترین فرد ریاضی­دانی که می ­شناسم کافیست تا بار دیگر با ریاضیات آشتی کرده و به سوی آن بازگردم….!

آری…ریاضیات…! این مجموعه عظیمی از اعداد…! این گستره­ ی بی ­پایان از مسائل حل شده و نشده…! علمی که بیشتر افراد از شنیدن نامش فراری­اند…! ولی بوده ­اند عزیزانی که با عشقشان به ریاضیات سبب شده ­اند تا یخ­های ترس از ریاضیات ذوب شده و در مقابل گرمای روشنایی بخش آن قرار گرفته و از برکات آن بهره ­مند گردند.

شاید نام هیچ فرد ریاضی­دانی به اندازه نام مریم میرزاخانی مشهور و زبان­زد خاص و عام نباشد…!

آری مریم… با آن متانت خاص ­اش….مریم و صبوری بی اندازه ­اش… و مریم و ذوق بی پایانش در برابر ریاضیات…!

مریمی که در مواجهه با مسائل پیچیده ریاضی می­ گوید: پرارزش­ترین بخش مطالعه ریاضی، لحظه ­ای است که می­ گویی: آها!… یعنی ذوق کشف و لذت فهمیدن چیزی جدید! احساس ایستادن بالای یک بلندی و رسیدن به دیدی شفاف و واضح….!» و این یعنی یک امید بی پایان و نهایت صبر و تلاش برای بدست آوردن….!

 معنای خالصانه عشق او به ریاضیات را زمانی می­ توان دید که می­ گوید: « بدون علاقه داشتن به ریاضی ممکن است آن را سرد و بیهوده بیابید. اما زیبایی ریاضیات، خود را تنها به شاگردان صبور نشان می­ دهد.»

آری مریم، شاگرد صبور ریاضی بود…نام مریم یادآور عشق و صلح با ریاضیات است… بدون هیچ گونه ترسی و بدون آن که به جنگ اعداد بروی… بلکه باید با صبر و حوصله به مصاف مسائل ریاضی بروی…!

و اینک مریم، چه غریبانه در خاک غربت نهفته است… مریمی که نام بزرگ ایران زمین را همواره با افتخار یاد می ­کرد… مریمی که آرزو داشت تنها فرزندش از هویت و شناسنامه ایرانی برخوردار باشد، اینک فرسنگ ­ها از وطنش دور مانده است…. مریمی که با شنیدن خبر بیماری­اش گفته بود: « زندگی عادلانه نیست! آن زمان که با هوش فراوان و درخانواده ­ای خوب به دنیا آمدم نیز عادلانه نبود… پس اکنون نیز اعتراضی به تقدیر ندارم…»

آری مریم این بانوی سراسر افتخار و این معلم بزرگ از آغاز تا پایان زندگی­ اش همواره مایه امید و دل­گرمی اطرافیان بود. او همچنان که در دوران تحصیل­اش نمونه بارز یک دانش ­آموز سخت­کوش و موفق محسوب می­ شد، در سراسر زندگی و نیز در دوران بیماری­اش نیز اسوه صبر و مقاومت بود…

او به ما آموخت که حتی مرگ را نیز می­ توان زیبا دید… آری او آموخت که زندگی هرچند کوتاه، ولی باید ثمربخش باشد و کیفیت یک زندگی، بسیار پر بهاتر از کمیت آن است… و او همچنان به ما آموخت که اصالت یک انسان تنها به عملکرد خود او وابسته است و نه به دیگر عوامل….!

اینک مریم در میان ما نیست و روح او به ابدیت و تاریخ پیوند خورده است…. ولی یاد او همیشه در قلب­ هایمان جاودان خواهد ماند… و ما یاد می­ کنیم او را نه بخاطر سوگواری برای او ….چرا که او زنده ابدی است…! و ما یاد می ­کنیم او را به خاطر عشق بی­ پایانمان به او….! باشد که ادای دینی کرده باشیم به این دانشمند بزرگ… و این ملکه اعداد و ریاضیات…

آری…او زنده و جاویدان است در قلب­ های ما…. و او زنده خواهد ماند در قلب­ های آیندگان ما… امروز و فردا و تا ابدیت و پایان تاریخ…

« هرگز نمیرد آن که دلش زنده شد به عشق…ثبت است بر جریده عالم دوام ما»

 به قلم: سمیه سیدی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دیدگاه شما